این جشنواره از 6 تا 12 نوامبر در تورنتو کانادا سالن امپایر تئاتر برگزار شد و 115 فیلم کوتاه ساخته جوانان ایرانی در بخشهای مختلف این جشنواره به نمایش درآمد. این جشنواره شامل بخشهایی چون داستانی، مستند، انیمیشن، جلوههایی از سرزمین زیبای ما و تجربی بود و برای تماشاگران ایرانی مقیم تورنتو بسیار تازگی داشتند. دبیر جشنواره در گفتوگو با نشریات کانادائی به این موضوع اشاره کرد که مخاطبان سینمای ایران در کانادا عادت به تماشای فیلمهای کوتاه ایرانی نداشتند ولی این جشنواره گام مهمی در ایجاد بستر مناسب و همچنین تغییر ذائقه تماشاگر کانادائی و ایرانی برداشته است. این جشنواره جلسه پرسش و پاسخی را در سالن شماره 2 سینمای امپایر تئاتر با حضور 300 تماشاگر و هیات داوران برگزار کرد، که در این جلسه «حامد بهداد»، «بهرام رادان»، «محمدرضا عرب»، «شاهرخ بحرالعلومی»، «مهناز افشار» به سوالات تماشاگران پاسخ دادند.
در این جلسه که مدت 2 ساعت به طول انجامید، مهناز افشار در خصوص ورود جوانان به سینما صحبت کرد و برنامههای امروز سینما و متولیانش را در جهت جذب استعدادها و ورود به سینما موثر و مفید دانست. «بهرام رادان» در پاسخ تماشاگری که پرسید، چرا سینمای ایران تم فقر و زندگیهای فقیرانه را در فیلمهای مختلف تکرار میکند، گفت: بنده با طرح این سوال موافق نیستم، بلکه فکر میکنم هنرمند اجازه دارد و آزاد است که از پیرامون خود دستمایههایی را استفاده کند و در داستان قرار دهد. ما امروزه در سینمای کشورمان فیلمهای مختلف داریم و بسیاری از فیلمها در پایتخت و یا شمال شهر تهران ساخته میشوند و در برگیرنده زندگی شهری و مسائل آن هستند.
از «حامد بهداد» پرسیده شد چرا بازی تئاتر، سینما و تلویزیون با هم متفاوت است. بهداد به تشریح تفاوتهای بازیگری در تئاتر، سینما و تلویزیون پرداخت و این سه مدیوم را به لحاظ تکنیکی از هم تفکیک کرد.
از «محمدرضا عرب» پرسیده شد، فیلمسازان فیلمهای کوتاه چگونه میتوانند به سینمای حرفهای راه پیدا کنند و یا چگونه میتوانند در سینمای حرفهای، فیلمهای موفق کوتاه قبلی خود را به عنوان پشتوانه قرار دهند؟
محمدرضا عرب به تشریح جایگاه سینمای کوتاه ایران و توفیقات فیلم کوتاه ایرانی در جهان پرداخت و یادآور شد امروز بستر مناسبی فراهم است که در دنیای آکنده از تکنولوژی مدرنیته، جوانان بتوانند در هر کجای دنیا با سینما ارتباط برقرار کنند و آثار خود را خلق کنند، سینمای کوتاه بسیار پشتوانه خوبی برای سینمای حرفهای میتواند باشد. از شاهرخ بحرالعلومی پرسیده شد معیار انتخاب فیلمهای کوتاه این جشنواره چه بوده است و اساساً این جشنواره از کجا شکل گرفت؟
بحرالعلومی یادآور شد که مدیر اجرایی این جشنواره الناز فرزادمهر هستند و انتخاب فیلمها و آثار توسط کمیته انتخاب زیر نظر کمیته اجرایی صورت گرفته است. بنده هیچ نقشی به عنوان دبیر جشنواره در انتخاب فیلمها نداشتم، بلکه صرفا توصیههایی را به گروه انتخاب که شامل جوانان مستعد و فیلمساز و دستاندرکار سینما بودند، ارائه کردم که مجذوب اسامی خاص نشوند و آثار را فارغ از نام سازنده نگاه کنند و با معیارهای مهمی که برای این جشنواره مهم است، بسنجند. مهمترین این معیارها، ساخت فیلم کوتاه به عنوان فیلم کوتاه بوده است نه تقلید از سینمای حرفهای و فیلم بلند، فرزادمهر و هیات انتخاب از میان 380 فیلم کوتاه، مستند، داستانی، انیمیشن و چشمانداز، 115 فیلم انتخاب کردند که در جدول میبینید. خبرنگار یکی از نشریات کانادایی از دبیر جشنواره پرسید فیلمهای بلندی که در جشنواره حضور دارند چرا در بخش مسابقه نیستند؟
شاهرخ بحرالعلومی در جواب گفت: این جشنواره، جشنواره فیلمهای کوتاه ایرانی است اما به دلیل درخواست بیش از اندازه هموطنان عزیز ما، 7 فیلم سینمایی را هم در بخش آزاد قرار دادیم تا پایان هر شب هموطنان عزیز بتوانند فیلم بلند هم ببینند. از محمدرضا عرب پرسیده شد چرا افغانستان را برای ساخت فیلم اولش انتخاب کرده است؟
عرب در پاسخ گفت: شکلگیری درام وابسته به لوکیشن خاصی نیست بلکه عناصر اصلی شکلگیری درام را طلب میکند. این قصه با همه واقعی و موضوع روز بودنش در آن سرزمین و سرزمین ما بسیار اتفاق افتاده و هنوز برادران و خواهران افغانی ما در سرزمین ما زندگی میکنند و سالهاست که ما با آنها در تعامل هستیم. من خودم را نسبت به این عزیزان در خصوص حمله 11 سپتامبر مسئول میدیدم و دوست داشتم به عنوان بازیگر به جای فیلمسازی در بالای شهر تهران با دوربین خود به میان طالبان بروم و 100 روز با سختی فراوان این فیلم را بسازم. یکی از تماشاگران که دکتر دندانپزشک بود (دکتر بیرجندی) از میان تماشاگران بلند شد و عرب و فضای شاعرانه فیلم آخرین ملکه زمین را تحسین کرد و گفت: هیچ هنری به اندازه سینما ما ایرانیان خارج از کشور را به هم نزدیک نمیکند. مهم این نیست که این فیلم در کجا ساخته شده، مهم این است که تمام عناصر و جزئیات فرهنگ مسلمانان و ایرانیان را در خود دارد. خبرنگار نشریه کانادایی ایران از محمدرضا عرب پرسید چرا کارخانه حناسازی را در فیلم انتخاب کردید، شاهرخ بحرالعلومی در پاسخ به این سوال گفت: این نوعی تضاد زیبا در زندگی پرسوناژ اصلی فیلم است چون حنا، وسیله بزک و آرایش و پیرایش مردان و زنان است. مهناز افشار در پاسخ به سوالی که چرا فیلمهای شما در ایران سانسور میشود، گفت در همه جای دنیا سانسور وجود دارد اما این مربوط به همه فیلمها نمیشود. ما قوانین سینمای سرزمینمان را پذیرفتیم و با این قوانین کار میکنیم و باید به قانون احترام بگذاریم.
** حاشیههای مراسم اختتامیه
*مراسم اختتامیه جشنواره از ساعت 19:45 تا ساعت 21:30 ادامه داشت و علاوه بر اهدای جوایز و معرفی برگزیدگان جشنواره، مراسم تقدیر از یک عمر فعالیت هنری آرشاک قوکاسیان دوبلور قدیمی سینما برگزار شد و این هنرمند قدیمی هنگام دریافت جایزه خود از بهرام رادان به این نکته اشاره کرد که 30 سال اخیر افتخارات بسیاری در جهان برای سینمای ایران کسب کرده که در هیچ دورهای در ایران چنین توفیقاتی حاصل نشده است. دلم برای ایران تنگ شده و افتخار میکنم که از دست بهرام رادان جایزه میگیرم و از شاهرخ بحرالعلومی و پرشیافیلم تشکر میکنم که این شب را برای من فراموش نشدنی ساختند.
* آرشیا شکیبائیان برای دریافت جایزه ویژه هیأت داوران به روی صحنه صدا زده شد که مادرش به جای او جایزه را دریافت کرد و اشاره کرد آرشیا 2 شب قبل پدرش را از دست داده و برای خاکسپاری پدر به ایران رفته است.
* شاهرخ بحرالعلومی اسپانسرها و داوران و عوامل جشنواره را روی صحنه صدا زد تا عکس یادگاری گرفته شود.
* در آغاز مراسم، شاهرخ بحرالعلومی برای امیر قویدل کارگردان فقید سینمای ایران 1 دقیقه سکوت اعلام کرد.
* دبیر جشنواره در بیانیه خود اعلام کرد: اگر اعتقاد به خدای یگانه و عشق به سرزمین و زادگاه و خدمت به هنر و فرهنگ شریف ایران عزیز جرم باشد ما به شدت مجرمیم.
* تماشاگران پس از تظاهرات ساعت 17:20 دقیقه مخالفان اندک جشنواره به پاس دلجویی از هنرمندان با شاخههای گل و هدایای مختلف از زحمات شبانهروزی پرشیافیلم و همکارانش تشکر کردند و میز جشنواره در داخل سینما را گلباران کردند.
* جهانگیر الماسی در سخنرانی خود، روز قبل از افتتاحیه این جشنواره را یک جریان اثرگذار و فرهنگساز نامید و یادآوری کرد که نام ایران بر هر چیز دیگری احترام دارد و مقدمتر است و ایجاب میکند ایرانیان بیش از پیش همراه فرهنگ و مفاهیم فرهنگ و هنری سرزمین خود باشند.
* در پایان این مراسم فیلم کوتاه «ماتیک» به کارگردانی «پیمان معادی» و تهیهکنندگی مرکز گسترش سینمای تجربی به مدت 30 دقیقه برای تماشاگران اکران شد که با تشویق حاضران همراه بود.
باران کوثری در کنار پدرش جهانگیر کوثری
باران کوثری در کنار پدرش جهانگیر کوثری
با بازی در فیلمهای مادرش به سینما آمد. و سرانجام در فیلم « زیر پوست شهر » بود که خوش درخشید. باران کوثری سال 1381 را با بازی در فیلمی غیر از ساخته مادرش آغاز کرد: « رقص در غبار ». بازی او در « خوابگاه دختران » فراتر از حد تصور است.
باران کوثری سرانجام یکی از درخشان ترین بازیهایش ارائه کرد و موفق شد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن جشنواره بیست و پنجم را بی چون و چرا از آن خود کند: « خون بازی ».
در 21 سالگی، سیمرغ بلورین جشنواره فجر را از آن خود کرده است. وی در 25 مهرماه سال 1364 در تهران به دنیا آمد. دیپلم خود را در رشته هنر گرفت. پدرش (جهانگیر کوثری) کارشناس به نام فوتبال و تهیهکننده سینماست و مادرش را هم که دیگر همه علاقهمندان به سینما میشناسند، (رخشان بنیاعتماد...) باران میگوید: اولین سکانسی که بازی کردم در سال 69 بود. کاری از داریوش فرهنگ، با بازی در فیلم سینمایی (بهترین بابای دنیا)، در آن زمان پنج ساله بودم...
یک سال بعد در فیلم (نرگس) کاری از مادرش ایفای نقش کرد، او در سال 82 دیپلم گرفت و سپس مدرک دیپلم نمایش از هنرستان سوره را هم اخذ کرد. او تا سال 81 بیشتر در فیلمهای مادرش بازی کرد. سال 73 در فیلم روسری آبی، 76 در بانوی اردیبهشت، در سال 78 زیرپوست شهر، در سال 80 روزگار ما و در سال 81 در فیلمی از اصغر فرهادی بازی کرد که (رقص در غبار) نام آن فیلم بود و... سپس در سال 82 مقابل دوربین (سیروس الوند) ظاهر شد، در فیلمی به نام (برگ برنده...) اما بیشتر زمانی چهره شد که در فیلم جدید (محمدحسین لطیفی) ایفای نقش کرد، فیلم خوابگاه دختران که در ژانر ترس بود.
همچنین در سال 84، بازی در فیلم ابوالحسن داودی با نام (تقاطع) را ایفا کرد... در ماه مبارک رمضان امسال نیز اولین کار تلویزیونی خود را بازی کرد. مجموعهای به کارگردانی محمدحسین لطیفی، به نام (صاحبدلان.) پس از بازی در این مجموعه به آبادان رفت و در فیلمی از همین کارگردان به نام (روز سوم) بازی کرد. فیلمی که او را کاندید دریافت جایزه فجر کرد، اما باران سینمای ایران به جز این فیلم، در فیلم مادرش (خونبازی) هم کاندید گشت و همین فیلم باعث شد، او در 21 سالگی جایزه سیمرغ بلورین را به دست آورد. البته قبل از باران، ترانه علیدوستی بود که در 17 سالگی توانست به خاطر بازی در فیلم (من ترانه 15 سال دارم)، این جایزه را از آن خود کند.باران میگوید: همیشه یک قضاوت درباره من است که صحیح نیست، همه فکر میکنند با وجود پدر و مادرم من باید خیلی زود میدرخشیدم و توی هم نسلهایم، تنها کسی بودم که پلهپله بالا رفتم و هیچ اتفاق خاصی برایم نیفتاد. مهم نیست، من به این گفتهها توجه نمیکنم، اما من هیچگاه دنبال این نبودم که دیده بشوم، میخواستم حرفهای باشم و حرفهای بودن به نظر من یعنی اینکه عضو یک مجموعه باشی. باران اعتقادی به سوپراستار شدن ندارد:
نمیخواهم شعار بدهم اما بهواقع دلم نمیخواهد، چون سینما برای من هدف نیست، بلکه وسیله است. پدرش میگوید: باران دختری مسئولیتپذیر است، شاید این را از خلق و خوی ما به ارث برده، همچنین اعتماد به نفس عجیبی دارد. باران کوثری میگوید: یک بازیگر خوب، بازیگری است که هرگاه مقابل دوربین ظاهر شود، فکر کند اولین سکانس تصویربرداریاش است و دست و پایش بلرزد و مهم این که در واقع بازی کند. چرا که مردم این را میخواهند، حتی اگر چهره نباشی و پارتی هم نداشته باشی.چندی پیش که با باران صحبت میکردیم، به ما گفته بود (پدر و مادرم نقش مهمی در ورود من به سینما داشتند، اما باران اگر لیاقت داشته باشد، میماند، اگر پتانسیل داشته باشد، بیننده را جذب میکند و... ) و درست هم گفت، باران لیاقت داشت که کاندیدای بازی در دو فیلم شد و از یکی از آنها سیمرغ دهه فجر را کسب کرد.
باران در رابطه با خصوصیت یک دوست خوب میگوید (دوستی خوب است که معرفت داشته باشد.) او اهل ورزش هم است، تنیس، اما دو سال است که ورزش نمیکند. باران دختر سینمای ایران، در حال حاضر به همراه مادرش در آمریکا به سر میبرد، او میگوید (پدر و مادرم بهترین دوستان من هستند.)باران در مورد فیلم (خونبازی) به کارگردانی مادرش میگوید: در این فیلم به معنای واقعی کلمه، صادقانه بازی کردم، در مورد این فیلم و زندگی معتادها کتاب خیلی خواندم، با معتادها در ارتباط بودم، کسانی که ترک کردند یا پزشکان متخصص... حتی در جلسات ترک اعتیاد هم شرکت کردم، پزشکان به من کمک کردند، چون خود افراد معتاد نمیتوانستند، زیاد حالاتشان را به من بگویند.
همچنین از مشاوران پزشکی هم زیاد کمک گرفتم، من در این فیلم به معنای کامل، کلمه (ترس) را متوجه شدم. در مدت تحقیق و بازی دیدم که آدمها چقدر راحت این اتفاق برایشان میافتد که تنها یک لحظه است. در واقع اعتیاد ،آدم را تبدیل به یک حیوان میکند.
جایزه باران کوثری، (یک سمند) بود و البته پس از دریافت سیمرغ دستمزدش هم بالا رفته است.بد نیست خاطرهای از دوران کودکی باران کوثری از زبان پدرش بشنویم. جهانگیر کوثری فوتبالیست سالهای دور استقلال میگوید: باران از کودکی استعداد خوبی داشت، یادم میآید سر صحنه فیلم (بهترین بابای دنیا)، ساخته داریوش فرهنگ، صدابرداری سرصحنه انجام میگرفت؛ از طرفی باران که در آن زمان پنج سال بیشتر نداشت، باید دیالوگهای زیادی را میگفت و از طرفی هم سواد خواندن و نوشتن نداشت. از اینرو همه عوامل فکر میکردند که کاری بس مشکل در انتظار آنان است. آتیلا پسیانی که آن زمان دستیار کارگردان این فیلم بود، در اولین لوکیشن، یکبار دیالوگها را برای باران میخواند، به بار دوم نمیکشید که دخترم، دیالوگها را به خوبی حفظ میکرد که این حرکت باعث تعجب همه شد، این خاطرهای جالب از باران بود که در ذهن من و مادرش مانده است...جهانگیر کوثری در ادامه میگوید: باران در ایران نیست، اما دلش اینجاست؛ از طرف باران، سال جدید شمسی را به همه ایرانیان تبریک میگویم و امیدوارم به آرزوهایشان در سال جدید برسند