All About English

Ask And You Shall Recieve

All About English

Ask And You Shall Recieve

Unit 9

صفحه ی 98

 

Feasibility: امکانپذیری، امکان اجرا، شدن، شدنی بودن

Future technologies: فناوری های آینده

Describe: توصیف کنید، توصیف کردن

Application: کاربرد

Innovative: نوآورانه

Consider: در نظر بگیرید، در نظر گرفتن

Protect: حمایت کردن، حفاظت کردن، نگهداری کردن

Environment: محیط (زندگی)

Quotation: نقل قول (سخن یک فرد مشهور)

 

الف. این دو نقل قول رو که مربوط به گذشته هست بخونید. بنظر شما این افراد در چه اشتباهی بودند؟

 

1. Everything that can be invented has been invented: هرچیزی که بشه اختراعش کرد، قبلا اختراع شده.

2. There is no reason for any individual to have a computer in his home: هیچ دلیلی برای هیچ فردی وجود نداره که بخواد توی خونه اش یه کامپیوتر داشته باشه.

 

Commissioner: عضو هیئت، مامور عالی رتبه دولت، نماینده، مدیر یک اداره

Patent office: اداره ی ثبت اختراعات

Patent: حق امتیاز انحصاری که به یک فرد بابت ثبت یک اختراع داده می شه. یک جور پروانه یا مجوز استفاده هست.

 

President of Digital Equipment: رئیس شرکت تجهیزات دیجیتالی

President: رئیس

 

د. بحث: چرا فکر می کنید که Duell و Olsen که در رشته ی خودشون متخصص بودند، قادر به پیش بینی آینده نبودند؟ اگر قرار می بود در قالب یک جمله راجع به آینده چیزی بگید، اون چی بود؟

 

صفحه ی 99

 

Discuss: بحث کردن

 

Wouldn’t it be great if there were some way to be flown to another planet?: اگه یه راهی می بود که می شد آدم به یه سیاره ی دیگه پرواز کنه (با هواپیما، یا سفینه ی فضایی یا ...) عالی نمی شد؟

I meant comfortably. Like a tourist: منظورم اینه که راحت سفر کنه. مثل یه توریست.

 

Forget about it. That’s not happening in our lifetime: فراموشش کن. دوره ی ما این اتفاق نمی افته مطمئن باش.

Don’t be so sure: زیاد مطمئن نباش

There was this piece on the news about someone trying to get investors to start up a space tourism company: یه جایی یه بخشی توی خبر بود راجع به یه نفری که می خواست سرمایه گذارها رو بیاره توو کار راه اندازی یه شرکت توریسم فضایی.

There are even a couple of space tourism websites: حتی چندتا وبسایت توریسم فضایی هم هست.

It’s not as far off as you think: اونقدرها هم که فکر می کنی بعید نیست.

Far off: پرت، خیلی دور از ذهن، دوردست، دورافتاده

Yeah, right! Who would invest in that?: آره درس می گی، حالا کی می خواد توو این کار سرمایه گذاری کنه؟

Invest: سرمایه گذاری کردن

The cost would be astronomical: هزینه اش نجومی می شه. خیلی هزینه بر میداره این کار.

And then, to top it off, no one would go: تازشم، از این بالاتر (اگه بخوام کامل کنم)، هیشکی نمی رفت (به یه همچین سفری).

to top it off: to complete it, to finish it

I think you are wrong, lots of people would: فکر می کنم در اشتباهی، خیلی از مردم می رفتن (اگر چنین امکانی براشون فراهم می بود)

I think it would be a great investment: فکر می کنم سرمایه گذاری خوبی می شد.

Well, I think it’s pretty far-fetched: خوب، من فکر کنم یه کم بعیده

Hey, fifty years ago, who would thought we’d be able to do all the things we do today?: هی، 50 سال پیش، کی فکرشو می کرد بتونیم همه ی این کارهایی که امروز می کنیم و انجام بدیم؟

 

د. بحث: چرا Olga فکر می کنه که توریسم فضایی می تونه خیلی بعید هم نباشه؟ چرا Kate فکر می کنه که این امکان بعید بنظر می رسه؟

 

ه. شما چطور؟ بنظر شما، این رخدادهای آینده ی زیرین چه زمانی اتفاق می افتن؟ توی دهه ی بعدی، آخر این قرن، یا هرگز؟

- توریسم فضایی

-  استفاده ی گسترده از فناوری غیروابسته به نفت

- از بین بردن سرطان به عنوان یک تهدید برای سلامت

- استفاده ی گسترده از اتومبیل های پرنده (که پرواز بکنن)

 

Elimination: امحاء، زدودگی، رفع، حذف، دفع، از میان برداشتن، از بین بردن

Eliminate: فعل کلمه ی بالاست.

 

Workplace: محل کار

Transportation: نقل و انتقال

Leisure: اوقات فراغت

 

صفحه ی 100

  

Discuss: بحث کنید، بحث کردن

Feasibility: امکان یک چیزی، امکان پذیر بودن، شدن

Future technologies: فناوری های آینده

Snapshot: یک تصویر لحظه ای از یک چیزی، موضوعی، ...

Article: مقاله، یک متن نوشتاری راجع به یک موضوعی

Passive forms: فرم های مجهول (چون ما توی انگلیسی جملات معلوم و مجهول داریم)

He was internationally renowned for his science fiction and adventure stories: او از لحاظ بین المللی (در سراسر جهان، در میان همه ی ملت ها) برای داستان های حادثه ای (ماجراجویی) و علمی تخیلی ش معروف بود.

Renowned: معروف

Science fiction: علمی تخیلی

Adventure: حادثه ای، ماجراجویی

many of which: که بسیاری از اون ها

dealt with: شکل گذشته ی فعل deal with هست به معنی سر و کار داشتن با، به موضوعی رسیدگی کردن

exploration: کشف، اکتشاف، کاوش، پویش

interior: قسمت های داخلی، درون، داخل، داخلی، دور ازکرانه

exterior: قسمت های بیرونی، بیرون، خارج، خارجی

Outer space: فضای خارج از جو زمین یا هوا، فضاهای خارجی

Outer: خارج، خارجی

Inner: داخل، داخلی

External: خارجی

Internal: داخلی

Interest: علاقه، گرایش به چیزی

developing science and technology:

1)     اگر develop اینجا فعل باشه: توسعه ی/(پیشرفت) علوم و فناوری

2)     اگر developing اینجا صفت باشه: علوم و فناوری در حال توسعه/ پیشرفت

How people would be affected: چطور مردم تحت تاثیر قرار می گرفتند

Contemporary: معاصر

Scientific innovation: نوآوری علمی

Potential: پتانسیل

Human benefit: مزیت برای انسان

Destruction: ویرانی، خراب کردن، تخریب، ... .

Novel: رمان

League: خیلی جالبه که معنی اصلی این کلمه همون لیگ که توی فوتبال می گیم هست یعنی مجموعه ای از افراد (گروه ورزشی) اما اینجا در عبارت twenty thousand leagues under the sea: منظور همون 20 هزار فرسنگ زیر دریا شنیدی؟ همونه، دقیقترش یک واحد راه پیماییه که تقریبا معادل 3 مایل روی زمین یعنی حدود 4848 متر زمینی و یا سه مایل دریایی که حدود 5556 متر مسافت در دریاست. J

Express: بیان کردن، مفهومی رو بیان کردن

 

Optimism: خوشبینی

Pessimism: بدبینی

Optimist: (آدم) خوش بین ... he is an optimist

Pessimist: (آدم) بدبین

Optimistic: همون خوش بین هست اما باید در نقش صفت به کار بره توی جمله ... he has an optimistic view

Pessimistic: همون بد بین هست اما باید در نقش صفت به کار بره توی جمله

Through new technologies: از طریق (بواسطه ی) فناوری های جدید

Hero: قهرمان

Scientist: دانشمند

Unknown places: مکان های ناشناخته، مکان های نامعلوم

To gain knowledge: برای کسب دانش

That will benefit humanity: که به سود بشریت هست

Benefit: سود رسوندن

In his later works: توی کارهای اخیرش

Extremely: به شدت، بسیار، بی نهایت

Portray: نشان دادن، به تصویر کشیدن، مجسم کردن

Scrupulous: محتاط، وسواس، کسی که توی کارهاش وسواس و دقت زیادی داره

Unscrupulous: کسی که رفتار غیرمنصفانه و غیرصادقانه ای داره، آدم بی مران، آدم بی پروا، کسی که خوبی و بدی براش مطرح نیست

And willing to …: اینجا willing to یعنی تمایل به انجام کاری داشتن = متمایل هست به ... .

Allow: اجازه دادن

Scientific discoveries: کشفیات علمی

Inventions: اختراعات

War: جنگ

Destruction: تخریب و ویرانی

Although: گرچه، اگرچه

Beloved storyteller: یک قصه گوی محبوب (مورد علاقه)

Verne will always be credited with having foreseen the invention of many modern machines and technologies: ژول ورن به این دلیل که اختراع فناوری ها و ماشین های مدرن بسیاری رو پیش بینی کرده (در زمان خودش) همیشه مورد قبول خواهد بود (یعنی همواره حتی انسان های نسل بعد هم بهش احترام می گذارن بابت این کارش).

Credit: اعتبار، ... .

Foresee, foresaw, foreseen: 3 فرم مختلف فعل foresee به معنی پیش بینی کردن

 

Predicted by Verne: مواردی که توسط ورن پیش بینی شده بود

Long-distance travel by balloon: سفر مسافت زیاد با بالن

Interplanetary travel: سفر بین سیاره ای

Moon landing: نشستن (فرود آمدن) روی کره ی ماه

Electric engine: موتور برق

Tank: تانک

Picture telephone: تلفن تصویری

Scuba-diving gear: وسایل غواصی

Helicopter: هلیکوپتر

Satellite: ماهواره

 

ب. فکر می کنید ژول ورن چطوری این همه تکنولوژی های آینده رو رویاپردازی می کرد؟ امروز چه فناوری های آینده ای دارند پیش بینی می شن (در حال پیش بینی شدن هستن)؟

 

Envision: خیالپردازی کردن، خیالبافی کردن، در رویا دیدن

 

The active voice: فرم فعلی معلوم

The passive voice: فرم فعلی مجهول

 

توضیح مختصر: ما برای هر زمان معلومی یک حالت مجهول داریم. توی صفحه ی 100 باید شیوه ی مجهول کردن زمان آینده ی ساده رو بدونیم که اینجوریه.

 

I will link the appliances to each other: من این وسایل الکتریکی رو به همدیگه متصل می کنم (معلوم).

The appliances will be linked to each other: این وسایل الکتریکی به هم متصل خواهند شد (مجهول).

 

زمان آینده ی ساده (حالت معلوم) که از will + base form یعنی will و شکل ساده ی فعل بوجود می آد.

زمان آینده ی ساده (حالت مجهول) از will + be + p.p یعنی will be و شکل سوم همون فعل بوجود می آد.

 

I am going to make our lives easier: قصد دارم زندگی هامون رو راحت تر کنم (معلوم)

Our lives are going to be made easier: زندگی هامون راحت تر می شن (مجهول)

 

توی مثال های معلوم بالا، کلمات آبی رنگ همون مفعول جمله هستن که به اول جمله ی مجهول آورده شدن و نقش فاعل جمله ی مجهول رو بازی می کنن. پس مفعول جمله ی معلوم تبدیل میشه به فاعل جمله ی مجهول.

مجددا اون بخش هایی که قرمز رنگ هستن توی جمله های معلوم همون ساختار زمانی اصلی جمله هستن که زمان رو شکل می دن، آدم با نگاهی به این قسمت می فهمه که کل این جمله الان در چه زمانی هست. برای مجهول کردن این زمان ها، برای هر زمان یک قاعده ی خاصی وجود داره که فرض مثال برای be going to باید در جمله ی مجهول be going to be + p.p باشه منظور am/is/are going to be + p.p همین.

 

وقتی می گیم فعل to be منظومون فرم های مختلف این فعل هست یعنی:

برای زمان حال: am / is / are

برای زمان گذشته: was / were

برای زمان آینده: will be

برای زمان آینده در گذشته: would be

 

خوب همونطوریکه ما در لحظه ی حرف زدن با استفاده از am/is/are going to از آینده حرف می زنیم. باید راهی وجود داشته باشه که بتونیم در لحظه ی حرف زدن راجع به کاری که در آینده ی دیروز قرار بوده انجام بدیم یا قرار بوده انجام بشه هم حرف بزنیم. برای این کار از ساختار was/were going to استفاده می کنیم. و خوب کاملا روشن هست که برای حالت مجهول باید was/were going to be + p.p رو استفاده کنیم.

 

Humans were going to control the nature: انسان های قصد داشتن طبیعت رو کنترل کنن (معلوم)

The nature was going to be controlled by humans: طبیعت می رفت که توسط انسان ها کنترل بشه (مجهول)

 

توی مجهول کردن باید دقت داشته باشیم که فرم to be بر حسب فاعل جمله استفاده میشه، الان توی جمله ی بالا the nature مفرد هست یعنی it هست و ما میدونیم که برای he یا she یا it یا I باید از was استفاده کنیم. واسه همینه که می گیم the nature was …. توی حالت معلوم به این دلیل were اومده که ما قبلش فاعل humans رو داریم و ما می دونیم که معادل they هست و ما برای they, we, you از were استفاده می کنیم.

 

ما 4 طبقه ی 4 تایی زمان داریم.

1)     طبقه ی زمان حال

1-1) حال ساده

2-1) حال استمراری

3-1) حال کامل

4-1) حال کامل استمراری

2)     طبقه ی زمان گذشته

1-2) گذشته ی ساده

2-2) گذشته ی استمراری

3-2) گذشته ی کامل

4-2) گذشته ی کامل استمراری

3)     طبقه ی زمان آینده

1-3) آینده ی ساده

2-3) آینده ی استمراری

3-3) آینده ی کامل

4-3) آینده ی کامل استمراری

4)     طبقه ی زمان آینده در گذشته

1-4) آینده در گذشته ی  ساده

2-4) آینده در گذشته ی استمراری (که خیلی از این کم استفاده میشه)

3-4) آینده در گذشته ی کامل

4-4) آینده در گذشته ی کامل استمراری

 

حال زمان آینده در گذشته که طبقه ی 4 یا همون آخرین طبقه هست 2 کاربرد اصلی داره که یکی از کاربردهاش زمانیه که بخواهیم راجع به کاری که در آینده ی گذشته قرار بوده اتفاق بیفته حرف بزنیم. مثلا:

They would take the spaceships into outer space: اونها می خواستن سفیه های فضایی رو به فضا ببرن (معلوم)

The spaceships would be taken into outer space: سفینه های فضایی قرار بوده به فضا برده شن (مجهول)

 

ساخت آینده در گذشته ی ساده کاملا شبیه زمان آینده ی ساده هست.

 

در آینده ی ساده (معلوم):                    will + base form

در آینده در گذشته ی ساده (معلوم):    would + base form

 

در آینده ی ساده (مجهول):                 will + be + p.p

در آینده در گذشته ی ساده (مجهول):    would + be + p.p

 

Be going to و حالت های معلوم و مجهول اون در زمان های حال و گذشته:

 

حال (معلوم):        am/is/are going to + base form

حال (مجهول):         am/is/are going to + be + p.p

 

گذشته (معلوم):     was/were going to + base form

گذشته (مجهول):      was/were going to + be + p.p

 

نکته: اگر دقت کرده باشی توی جملات مجهول کننده ی کار مشخص نیست حالا یا برامون مهم نبوده که نگفتیم یا اصلا ضرورتی نداشته. اما اگر بخواهیم اشاره ای به کننده ی کار داشته باشیم می تونیم بعد از حرف by اون رو اشاره کنیم. مثلا

 

Humans were going to control the nature: انسان های قصد داشتن طبیعت رو کنترل کنن (معلوم)

The nature was going to be controlled by humans: طبیعت می رفت که توسط انسان ها کنترل بشه (مجهول)

به این عبارتی که بعد از by می آید و خود حرف by با همدیگه اصطلاحا میگن: by-phrase

 

از حالت مجهول مخصوصا در مقالات و ژورنال های علمی و تحقیقاتی و اکتشافی زیاد استفاده میشه موقعی که مولف یا محقق نمی خواد بگه من ادعا می کنم که من کشف کردم که من دریافتم که. چون درست نیست. بنابراین میاد از ساختار مجهول استفاده می کنه و فقط نتایج تحقیقات رو میگه مثلا اینجوری:

The findings of the present research indicate that spaceships will be taken into a new planet: یافته های تحقیق حاضر حاکی از اون هستند که سفینه های فضایی به سیاره ی جدید برده می شن (توسط کی؟ مهم نیست)

 

یه زمانی هم هست توی طبقه ی آینده که بهش می گن آینده ی کامل (future perfect):

I will have finished my homework when you arrive: وقتی که بیای، تکالیفمو انجام دادم.

یعنی اگر 2 کار رو در آینده تصور کنیم که یکی بعد از دیگری انجام خواهد شد. انجام دادن تکالیف اول انجام میشه و بعدش شما می رسی. یعنی قبل از اینکه شما برسی در آینده کار اول انجام خواهد شد.

حالا این حالت معلوم بود. برای مجهول کردن ساختار به این صورت هست:

 

By 2025, the company will have started the commercial space travel: تا قبل از اینکه به سال 2025 برسیم، شرکت، سفارهای فضایی تجاری رو راه اندازی خواهد کرد (معلوم).

By 2015, the commercial space travel will have been started: تا قبل از اومدن سال 2015، سفرهای فضایی تجاری راه اندازه خواهد شد (مجهول).

حالا اگر که بخوایم بگیم توسط چه کسی می تونیم بعد از by بیاریم که اینجوری میشه:

By 2015, the commercial space travel will have been started by the company

 

پس:

آینده ی کامل (معلوم): will + have + p.p

آینده کامل (مجهول): will + have + been + p.p

 

فعالیت د صفحه ی 100. چهار جمله ی معلوم رو به مجهول تبدیل کنید (پاسخ ها در پایین).

1. Household chores will be done by robots

2. Heating and air-conditioning will be turned on and off by the computers

3. Appliances will be linked to the internet by the space-age wiring

4. Your home will be fully powered by the solar energy

 

Kit: بسته ی لوازم

First-aid kit: جعبه ی کمک های اولیه

 

صفحه ی 101

 

فعالی ای: مطالب مربوط به تعدادی از پیش بینی های ناموفقی که در گذشته عنوان شده (و الان به حقیقت نپیوسته) رو بخونید. به همراه همکلاسیتون، تبلیغی رو برای یک پیش بینی طراحی کنید. از حالت مجهول فعل استفاده کنید و مزیت آینده ی این فناوری رو توضیح بدید.

 

It sounded like a good idea at the time: در اون زمان ایده ی خوبی به نظر می رسید.

Flying car: ماشین پرنده

Prototype: نمونه ی اولیه، نمونه ی نوعی، نمونه ی آزمایشی، مدل اولیه، پیش الگو

It had circled San Diego, California, for one hour and eighteen minutes: بمدت یک ساعت و 18 دقیقه دور سان دیگو از ایالت کالیفرنیا رو زد (یعنی توی هوا دور این شهر می چرخید).

Maker: مخترع، سازنده

Predict: پیش بینی کرد

A commercial success: یک موفقیت تجاری

The flying car never caught on: ماشین پرنده هرگز مورد استقبال گسترده قرار نگرفت (یا این ایده هرگز نگرفت)

To catch on: to become popular، to become widespread

 

Cryonics: فرآیند منجمد کردن (یخ کردن) بدن انسان ]در زمان مرگ[ برای برگردوندنش به زندگی در زمانی در آینده و به علمی یا شاخه ای از فیزیک که میاد تاثیرات دماهای پایین رو روی چیزها مطالعه می کنه cryogenics گفته می شه.

 

Mortal: فانی

Mortality: فناپذیری

Immortal: غیرفانی

Immortality: فناناپذیری

1960s: این s نشون دهنده ی دهه (decade) هست و 1960s یعنی دوره ی زمانی بین سال های 1960 تا 1969 که 10 سال (یک دهه) رو تشکیل می دن. ما 1965s نداریم. دهه همیشه از سال های راسی مثل s1910و s1920و s1930 و ... شروع میشه.

argued that: اینطور بحث کرد که

fatal: کشنده، مهلک ]تلفظ میشه: فِی تال[

Illness: بیماری

Frozen: شکل سوم فعل freeze هست به معنی منجمد کردن، یخ کردن ] freeze, froze, frozen [

Die: (فعل) مردن

Died: مُرد

Death: (اسم) مرگ

Cure: علاج، درمان

Found: شکل سوم فعل find یه معنی پیدا شدن ] find, found, found [

Then: اونوقت

It could then be thawed: اونوقت می تونست از حالت یخ در بیاد یعنی یخش آب بشه (دقیقا برعکس فعل freeze هست)

Thaw: آب شدن یخ، از حالت منجمد در اومدن

Permit: اجازه دادن

Beyond: در ورای

The technology never took off: این فناوری هرگز اجرا نشد.

 

Rocket-delivered mail: نامه ای که با یک راکت (نوعی موشک) تحویل داده شد

A rocket carrying 3000 letters was launched from a submarine: راکتی که 3000 نامه رو با خودش حمل می کرد از یک زیردریایی پرتاب شد

Carry: حمل کردن

Launch: پرتاب شدن

Lunch: نهار

Submarine: زیردریایی

U.S naval station: پایگاه دریایی آمریکا

Florida: ایالت فلوریدا واقع در جنوب شرقی آمریکا

Some people believed the age of rocket-delivered mail had begun: بعضی از مردم بر این باور بودن که عصر نامه رسانی از طریق راکت شروع شده بود.

Age: در اینجا به معنی عصر هست

But rocket delivered mail was a bust: اما این روش نامه رسانی یک شکست بود.

Bust: معنی اصلی این فعل همون دستگیر کردن هست.

 

Scent: بو، عطر، رایحه

Mystery: راز

Visual images: تصاویر بصری

Releases of odors: رها کردن عطر در فضا

Odor: بو، عطر .... کلمه ی odorous یه معنی بدبو هست. حالا بدبو اگر که نه منظور اینه که یه بویی می ده که جالب نیست.

Movie-maker: سازنده ی فیلم

Predict: پیش بینی کردن

Smell-O-vision: بو و دید

It was a flop: واقعا یک شکست بود. یه منزله ی یک شکست محسوب می شد. It was a real flop

You’ll be surrounded by the smells of the scenes on the screen: بوهای صحنه های فیلم روی دیوار (تئاتر، سینما) تو رو احاطه می کنن.

Surround: محاصره کردن، احاطه کردن، دور چیزی رو گرفتن

 

اف. بحث: چرا فکر می کنید که هر کدوم از این ایده ها نتونستن بگیرن؟

 

Feasibility: شدن، امکان پذیر بودن

Restate: از نو گفتن، عبارتی رو با کلمات دیگه بازنویسی کردن، دو باره بیان کردن، مجددا بیان کردن، تصریح کردن

Quotation: نقل قول، نقل بیان، گفتن جمله ی کسی در حین یک سخنرانی یا ... .

Rewrite: بازنویسی کردن

 

Ordinary people will one day purchase picture telephones: افراد معمولی روزی تلفن تصویری می خرند

Purchase: خریداری کردن

People are going to take trips to outer space some day: مردم روزی به فضا سفر می کنند.

The military will use tanks in the future: ارتش در آینده از تانک استفاده می کنه

Scuba-diving gear will protect divers searching for undersea treasures: لباس غواصی از غواصانی که در جستجوی گنجینه های زیردریا هستند محافظت می کنه.

Scuba-diving: غواصی

Gear: لباس

Protect: محافظت کردن

Diver: غواص

Undersea: زیر دریا

Treasure: گنجینه

 

بحث: فکر می کنید چه فناوری های آینده ای بگیرن؟ شما حول استفاده از علم و فناوری در آینده خوش بین هستید یا بدبین؟ چرا؟

 

صفحه ی 102

 

کاربردهای فناوری های نوآورانه رو توصیف کنید

Application: کاربرد

Innovative technologies: فناوری های نوآورانه

 

You know they say that with cloning, couples who haven’t been able to have kids will be able to: می دونی، می گن که با لقاح مصنوعی (غیرجنسی) زوج هایی که نتونستن صاحب فرزندی بشن می تونن.

If you ask me, I think that’s pretty scary: اگه از من بپرسی، من می گم خیلی ترسناکه

Really? How come?: واقعا؟ چرا؟

 

فرق how come و why: ]در این هست که بعد از how come از فعل کمکی استفاده نمی شه و جمله به صورت خبری استفاده میشه اما جمله بصورت سوالی پرسیده میشه[

Why do you want to go there?: چرا می خوای بری اونجا؟

How come you want to go there?: چرا می خوای بری اونجا؟

 

Well, it’s like opening a can of worms: خوب، مثل این می مونه که آدم چوبی رو بزاره توی کندوی زنبور عسل (منظور اینه که آدم باعث ایجاد دردسر و مشکلاتی می شه)

Can of worms: یه قوطی از کِرم ها (اما اینجا یک idiom یا اصطلاح هست) که یعنی ایجاد دردسر کردن

I mean, even if cloning were permitted for a good purpose, who’s to say it wouldn’t then be used for something bad?: منظورم اینه که ، حتی اگه این لقاح مصنوعی برای یک هدف خوبی مجاز بشه، کی می گه بعدش ممکن نیست برای یک چیز بدی استفاده بشه ازش؟

True, but people have always said that about new things: درسته، ولی مردم همیشه راجع به چیزهای جدید همین حرف ها رو زدن و می زنن

 

Ways to express a fear of consequences: راه هایی برای بیان ترس از عواقب (نتیجه) ی یک چیز

It’s like opening a can of worms: چوب توی کندوی زنبورها کردن

It’s like playing with fire: با دم شیر بازی کردن

It’s like opening Pandora’s box: مثل باز کردن جعبه ی پاندورا می مونه (پاندورا، اسم زنیه که یه جعبه ای رو باز می کنه و شر رو وارد دنیا می کنه (برطبق افسانه شناسی) اشاره به یک چیز یا مشکلی داره که اگر فعال بشه، مشکلات عدیده ی غیرقابل حلی رو ایجاد می کنه.

It’s a slippery slope: این راه به جاهای خوبی نمی بره آدمو: مسیری که به مشکلات منتهی میشه یا اشاره به شرایطی داره که احتمالش هست که به موقعیت بد یا عادت بدی منجر بشه.

Remote surgery: جراحی راه دور

Artificial intelligence: هوش مصنوعی

Computer chip implants: ایمپلنت هایی از جنس چیپ کامپیوتری

Human cloning: لقاح مصنوعی و تولید مثل انسان ها

Genetic engineering: مهندسی ژنتیک

 

Operation: عمل جراحی (surgery)

Surgeon: جراح

At a distant location: در یک مکلن راه دور

Designed: طراحی شده

Brain: مغز

Make decisions: گرفتن تصمیمات، تصمیم گیری (= decision making)

Electronic chips: چیپ های الکترونیکی

Placed under the skin: که در زیر پوست قرار داده میشن

In order to: بمنظور

Identification: عملیاتی شناسایی

To make … easy : ...... رو راحت تر کردن

Foolproof: عاری از خطا، محفوظ از خطا (متدی که که منجر به موفقیت می شه)

Cell: سلول

Artificially: بطور مصنوعی

Developing: رشد دادن

Exact: دقیق

Living copy of that body: کپی زنده ای از اون بدن

Structure of genes: ساختار ژن ها

Specific purposes: اهداف خاص

  

صفحه ی 103

 

جملات شرطی که بطور کلی 7 دسته هستند که 3 دسته از اون ها قبلا اشاره شد. حالا یک بار دیگه برای مرور بطور تیتروار اینجا آورده شده:

شرطی نوع اول - حال (واقعی): if it is sunny, I will go out

(if-clause: حال ساده result-clause: آینده ی ساده)

شرطی نوع دوم حال (غیرواقعی): if I had enough talent, I would be a pianist

(if-clause: گذشته ی ساده result-clause: آینده در گذشته ی ساده)

 

شرطی نوع سوم - گذشته (غیرواقعی): if I had had enough money, I would have bought that car

(if-clause: گذشته ی کامل result-clause: آینده در گذشته ی کامل)

 

حالا در قسمت گرامر اینجا میگه که حالت مجهولِ فعل می تونه هم در if-clause و هم در result-clause جملات شرطی چه نوع دوم (present unreal) و چه سوم که غیرواقعی (past unreal) هستند اتفاق بیفته.

 

شرطی نوع دوم (مجهول): if they implanted chips in all credit card users, signatures would not be required: اگه اونا برای همه ی کاربران کارت اعتباری چیپ امپلنت می کردن (که نکردن) ]منظورش به همین الان هست، یعنی اگه همین الان اون ها ایمپلنت می شدن[، دیگه به امضا نیازی نمی بود (که الان هست)

 

خوب اینجا همونطوریکه می بینیم if-clause یا جمله ای که با if شروع می شه جمله ی معلوم هست (زمان گذشته ی ساده ]چون شرطی نوع دوم هست[ ولی result-clause جمله ی مجهول هست که زمانش آینده در گذشته ی ساده هستش و در ادامه توضیح می دم.

 

آینده در گذشته ی ساده (معلوم): I would require signatures = من به امضا نیاز پیدا کرده بودم (الان)

آینده در گذشته ی ساده (معلوم) ]جمله منفی[: I would not require signatures = من به امضا نیاز پیدا نمی کردم (الان)

 

آینده در گذشته ی ساده (مجهول): signatures would be required (by me) = به امضا نیاز پیدا می شد (الان)

آینده در گذشته ی ساده (مجهول) ]جمله منفی[: signatures would not be required (by me) = به امضا نیازی پیدا نمی شد (الان)

 

برای شرطی نوع سوم هم که داره راجع به گذشته حرف می زنه همینجوریه یعنی من همین جملات بالا رو می برم به شرطی نوع سوم.

 

آینده در گذشته ی کامل (معلوم): I would have required signatures = من به امضا نیاز پیدا می کردم (گذشته)

آینده در گذشته ی کامل (معلوم) ]جمله منفی[: I would not have required signatures = من به امضا نیاز پیدا نمی کردم (گذشته)

 

آینده در گذشته ی کامل (مجهول): signatures would have been required (by me) = به امضا نیاز پیدا می شد (گذشته)

آینده در گذشته ی کامل (مجهول) ]جمله منفی[: signatures would not be have been required (by me) = به امضا نیازی پیدا نمی شد (گذشته)

 

فعالیت اف. جملات غیرواقعی زیر رو بخونید. سپس جملات شرطی رو با نظر خودتون ایجاد کنید. و از حالت مجهول فعل (passive form)  در if-clause استفاده کنید. در ادامه 7 جمله ی ارائه شده در کتاب به شرطی نوع دوم برده شدن.

1. if chips were implanted into our bodies at birth, …. .

2. if genetic engineering was prohibited, …. .

3. if human cloning was permitted, … .

4.  if the airplane wasn’t invented, …. .

5. if the dinosaur wasn’t made extinct, … .

6. if the written language was never developed, …. .

7. if the electricity wasn’t discovered, …. .

 

برای result-clause همونطوریکه می دونیم باید از زمان آینده در گذشته ی ساده (یعنی would+base form) استفاده کنیم. در if-clause های بالا از زمان گذشته ی ساده (حالت مجهول) استفاده شده.

 

گذشته ی ساده (معلوم): we prohibited the genetic engineering

گذشته ی ساده (مجهول): genetic engineering was prohibited (by us)

 

 

همونطوریکه پیداست برای مجهول کردن یک زمان گذشته ی ساده ی معلوم باید از was/were + p.p استفاده بشه.

 

صفحه ی 104

 

Future trends: گرایش های آینده (اینکه مردم در آینده تمایل به خرید چه چیزهایی دارن یا اینکه چه رفتارهایی رو بروز می دن)

Statistic: آمار

Demographic: وابسته به آمارگیری (اطلاعات مربوط به افرادی هک در یک ناحیه ی خاص زندگی می کنند)

Rate: نرخ

Trend: گرایش کلی که بر حسب اون یک موقعیت تغییر یا رشد می کنه

 

Represent: نمایانگر چیزی بودن، نشان دهنده ی چیزی بودن

Indicates that: حاکی از آنست که

Prisoner: زندانی

Escape: فرار کردن (از زندان و ...)

Tendency: میل و گرایش به چیزی

Tourism: توریسم

State: ایالت

Increase: افزایش پیدا کردن

Decrease: کاهش پیدا کردن

Monitor: در نقش فعلی به معنی نظارت و کنترل کردن

Drug use: استفاده از مواد (مخدر)

Recent: اخیر

Reverse: معکوس کردن

Opposite direction: جهت مخالف

Rising taxes: مالیات های در حال افزایش

Excerpted from …: برگرفته شده از ...

 

Crime rate: نرخ جرم

Birthrate: نرخ تولد

Literacy rate: نرخ باسوادی

Fertility rate": نرخ باروری

Divorce rate: نرخ طلاق

Reproduce: تولید مثل، تکثیر

Population growth: رشد جمعیت

Life expectancy: امید به زندگی (عمر متوسط)

Marriage trends: گرایش به ازدواج

Mortality rate: نرخ فوت (مرگ و میر)

Unemployment rate: نرخ بیکاری

 Illiteracy rate: نرخ بیسوادی

 

صفحه ی 105

فعالیت دی. جمله ها رو بخونید. به سخنرانی (lecture) یک بار دیگه گوش کنید. دور کلمه یا عبارتی که به بهترین نحو هر جمله رو تکمیل می کنه بر طبق اطلاعاتی که در این سخنرانی ارائه شده خط بکشید.

 

Impoverished countries: کشورهای فقیر

Undeveloped countries: کشورهای توسعه نیافته

Underdeveloped countries: کشورهای کمتر توسعه یافته

Developing countries: کشورهای در حال توسعه

Developed countries: کشورهای توسعه یافته

Overdeveloped countries: کشورهای بیشتر توسعه یافته

 

AIDS mortality: مرگ و میر بر اثر بیماری ایدز

 

فعالیت ای: آیا هیچیک از آمارهای مربوط به سرشماری های مرتبط با دنیای آینده شما رو نگران می کنه؟ چرا و چرانه؟

 

Government: دولت

Politics: سیاست

Media: رسانه

Education: تعلیم و تربیت، تحصیلات، آموزش و پرورش

 

Predict: پیش بینی کردن

Consequences: عواقب، پی آمد

  

صفحه ی 106

 

روش هایی رو برای محافظت از محیط در نظر بگیرید

 

الف. بعضی از روش هایی که ما می تونیم توسط اون ها انرژی و آب رو ذخیره کنیم (یا درشون صرفه جویی کنیم) کدوم ها هستند؟

ب. این متن رو بخونید. نظرتون راجع به مراحلی که آژانس معاملاتی اتخاذ کرد چیست؟

 

Deal: معامله

Dealer: معامله گر

Dealership: آژانس معاملاتی، کسب و کار یا تجارتی که محصولات یک شرکت خاص رو به فروش می رسونه، مخصوصا ماشین ها رو.

 

اولین آژانس معاملاتی سبز جهان

Dealer facility: تجهیزات معامله

Sweden: سوئد

 

Northern: شمالی

Southern: جنوبی

Eastern: شرقی

Western: غربی

 

It is expected to pave the way for other green facilities worldwide: ازش اینطور انتظار می ره که راه رو برای دیگر تجهیزات سبز در سرتاسر جهان هموار کنه.

The project was developed by Ford dealer : این پروژه توسط Ford dealer طراحی شد. (همونطوریکه پیداست این جمله مجهول هست و زمان این جمله هم گذشته ی ساده هست. اگر بخوایم اینو بصورت معلوم بنویسیم باید مفهول جمله ی مجهول یعنی Ford dealer رو بیاریم اول جمله ی معلوم خودمون یعنی به فاعل جمله ی معلوم خودمون تبدیل کنیم که میشه: The Ford dealer developed the project

In conjunction with: در همکاری با (در شراکت با)

 

Car dealership: معملات ماشین

Gas station: پمپ بنزین

Challenging: چالش برانگیز

Goal: هدف

Conserve: همون کلمه ی کنسرو که توی فارسی استفاده می کنیم از این اومده یعنی محافظت کردن، نگهداری کردن

Resource: منابع

Renewable energy: انرژی تجدیدپذیر

To meet energy demands: برای مرتفع کردن نیازمندی های انرژی

Reduce: کاهش دادن

Energy consumption: مصرف انرژی

Consume: مصرف کردن

by 70-60%: تا 70-60%

Green technologies: فناوری های سبز (منظور فناوری هایی که به محیط آسیب نمی رسونه)

The car showroom building: ساختمان نمایشگاه ماشین

Collect: جمع آوری کردن، گردآوری کردن

Heat energy: انرژی گرما

Within the earth: در درون زمین

Solar collectors: صفحات جذب و ذخیره کننده ی انرژی از خورشید (صفحات خورشیدی)

that absorb the energy: که انرژی رو جذب می کنند

in addition: علاوه بر این

they are all linked by pipes: آن ها همگی توسط لوله ها به هم متصل هستند

it carries heat from one building to another: گرما رو از یک ساختمان به ساختمان دیگه منتقل می کنه (حمل می کنه)

carry: حمل کردن

Excess heat: حرارت مازاد

Lighting: نورپردازی، روشن سازی، نورافکنی، روشنایی، احتراق

Provide: فراهم کردن، تهیه کردن

Augment: تقویت کردن، افزودن، زیاد کردن

Electricity: الکترسیته، برق

National Power Company: شرکت ملی برق

The power is generated by a local wind generator: برق توسط یک ژنراتور باد محلی تولید می شود.

This cuts down on: این کار از .... می کاهد.

The amount of power that needs to be purchased: میزان برقی که می بایست خریداری بشه

Skylight: نورگیر کف بامی، پنجره ی سقفی، پنجره ی شیروانی، پنجره ی هوارسان سقف

Install: نصب کردن

Public water supply: منبع آب عمومی

Rainwater: آب باران

For other uses: برای استفاده های دیگر

Filter: فیلتر شدن

Reuse: استفاده ی مجدد

Demand: درخواست

Materials: مصالح

Construction: ساختمان، ساختن

Recycle: بازیابی

Waste and pollution: پسماند و آلودگی

Living plants: گیاهان زنده

Circulate: به گردش در آوردن، به جریان انداختن

Ventilation system: سیستم تهویه

The entire staff: کل پرسنل

The entire staff has been educated: به کل پرسنل آموزش داده شده که .... .

نکته ی جالبی که اینجا هست اینه که بعد از اسم جمع staff از فعل سوم شخص (مفرد) استفاده میشه یعنی ما نمی گیم have been می گیم has been.

Environmental matters: مسائل محیطی

So that: تا اینکه، بگونه ای که

They are committed to …: آن ها متعهد به ... هستند.

Environmental goals: اهداف محیطی

 

Glossary: واژه نامه، مجموعه لغات فنی، فهرست لغات

Renewable: تجدیدپذیر

Consumption: مصرف

Pipes: لوله ها

Generator: ژنراتور، دستگاهی که generate (تولید) می کنه.

Recycle: بازیافت

 

فعالیت سی. هر جمله رو که مربوط به پروژه ی منطقه ی سبز (GreenZone) هست، کامل کنید.

 

صفحه ی 107

 

فعالیت دی. جدول پایین رو که مربوط به سیستم های GreenZone هست رو برطبق متن پر کنید. منابع انرژی رو برای هر سیستم بنویسید و فرآیند رو توضیح بدید.

 

فعالیت ای. به پرسش ها بر اساس اونچه که از این متن یاد گرفتید و از دانش عمومی خودتون پاسخ بدید.

 

فعالیت اف. چرا فکر می کنید که یک شرکت ماشین سازی، یک پمپ بنزین، یا یک رستوران فست-فود ممکنه به معماملات سبز گرایش داشته باشه؟ چه عاملی می تونه یک شرکت رو ترغیب به طراحی پروژه هایی مثل این بکنه؟

 

گام 1. کار گروهی. این خودآزمایی را تکمیل و بحث کنید. پاسخگویی شما چه تفاوتی با بقیه داشت؟ بر طبق این خودآزمایی چه کسی از نظر محیطی آگاه هست (منظور اینکه چه کسی محیط براش اهمیت داره؟ یا به محیط اهمیت میده)

 

Energy-efficient appliances: اون وسایل برقی که از نظر مصرف انرژی مقرون بصرفه هستن.

Brick: آجر

Reservoir tank: مخزن ذخیره ی آب

Pre-soak: از قبل آب بکش

Fluorescent light bulbs: لامپ های فلوئورسان

Public transportation: وسائل نقل و انتقال عمومی

 

گام 2. نظرتون در مورد نکاتی که در این خودآزمایی آورده شده بود چیه؟ آیا فکر می کنید که هیچ کدوم از اون ها ایده های عملی هستند یا فقط وقت تلف کننده هستند؟ چرا؟ آیا فکر می کنید مهمه که از محیط برای آینده گان حفاظت کنیم؟ چرا و چرا نه؟