All About English

Ask And You Shall Recieve

All About English

Ask And You Shall Recieve

Unit 10

صفحه 110

Interconnected world: جهان به هم پیوسته (دو به دو به هم متصل)

Globalization: جهانی سازی

Cultural impact: تاثیرات فرهنگی

Economic impact: تاثیرات اقتصادی

International communication: ارتباطات بین الملل (ی)

Foreign imports: واردات خارجی

Import (واردات) // Export (صادرات)

Global issues: مسائل جهانی

React to sth: واکنش نشون دادن به چیزی/نسبت به چیزی

World markets: بازارهای جهانی

 

فعالیت A: نظرات افراد زیر در ارتباط با جهان سازی رو بخونید. به نظر شما چه کسی به این موضوع علاقمند هست؟ چه کسی رویکرد منتقدانه ای نسبت به این موضوع داره؟ چه کسی نظر خاصی نداره و بی طرف هست؟

 

Source (فعل): تامین کردن کالاها از یک جای خاص

Intellectual capital: سرمایه ی فکری

Talent: استعداد

Idea: ایده

CEO: Chief Executive Officer: مدیر ارشد اجرایی ]مدیر کل یک شرکت یا سازمان بزرگ[

Pace: گام حرکت

Business: کسب و کار، تجارت

to force … to do … : .... رو مجبور به انجام .... کردن

breakneck: فوق العاده خطرناک، بسیار وحشتناک (مثل سرعت زیاد)

Transaction: تراکنش ها (مثل تراکنش های بانکی)

Financial: مالی

Informational: اطلاعاتی

Facilitate: تسهیل کردن، آسان تر کردن

Spread: گسترش، اشاعه، پخش شدن

Plague: آفت، بلا

Ecological devastation: نابودی اکولوژیکی (بوم شناختی)

International trafficking: قاچاق (خرید و فروش غیرقانونی) در سطح بین المللی

Arms: جنگ افزارها

Protest: اعتراض کردن

Protestor: اعتراض گر

Evils: بدی ها، فسادها

Call for …: درخواست ... را داشتن

Narrow: باریک

Nationalism: ملی گرایی، ناسیونالیسم، ملت پرستی

Border: مرز

Expand: بسط پیدا کردن، گسترش یافتن

Trade: تجارت، داد و ستد

Link (فعل): متصل شدن

Labor rights: حقوق کار(گران)

Environmental protection: حفاظت محیطی

Democracy: دموکراسی، مردم سالاری، حکومت ملی

Activist: فعال

Across the world: در سراسر جهان

Free market: بازار آزاد

brazenly: بی شرمانه

Western markets: بازارهای غربی

Developing countries: کشورهای در حال توسعه

Lift the barriers: برداشتن موانع

Author: مولف

Hold off: منع کردن، به تعویق انداختن، تعلیق کردن، ...

Turn off: کاملا متوقف کردن

Equivalent: معادل

Force of nature: نیروی طبیعت

Former president: رئیس جمهور سابق

 

فعالیت B: کدامیک از گفته های فوق الذکر به نظر شما نزدیکتر است؟

 

صفحه 111

You may want to head home soon: شاید بخوای زود بری خونه (یعنی بهتره که این کار رو بکنی)

They are closing off the streets for that anti-globalization demonstration: دارن خیابون هارو بخاطر تظاهرات ضد-جهانی سازی می بندن

Another one? What is it with these people?: باز هم (یکی دیگه)؟ این مردم چشونه آخه؟

What’s the big deal about globalization, anyway?: (داستان) این جهانی سازی دیگه چیه؟

There are a lot of reasons to be against it: دلایل زیادی وجود داره که علیهش باشه آدم.

I think they have a point: فکر کنم منظوری داشته باشن از این کارشون.

No offense, Eva, but don’t you think you’re talking out of both sides of your mouth?: اِوا جون، توهین نشه ها، ولی فکر نمی کنی داری دوپهلو (ریاکارانه) حرف می زنی؟

 

be talking out of both sides of your mouth


be speaking/talking out of both sides of (your) mouth
American
to say different things about the same subject when you are with different people in order to always please the people you are with.
How can we trust any politicians when we know they're speaking out of both sides of their mouths?

اصطلاح: منظور این جمله این هست که وقتی موضوعی پیش می آد، آدم پیش گروه معترضین که میره یه جوری حرف بزنه که خوششون بیاد، پیش مردم عادی میره یه جوره دیگه حرف بزنه که اون ها هم خوششون بیاد، یعنی بخواد هر دو طرف رو از خودش راضی نگه داره.

 

I mean, you’ve got your Brazilian shoes, your Chilean wine, your German car. How can you be against globalization?: منظورم اینه که، تو کفشات مال برزیله، شرابت مال شیلی، ماشینت مال آلمان. چطور ممکنه تو برضد جهانی سازی باشی؟

 

OK, maybe I’m being a bit hypocritical: آره، شاید یه کمی دارم ریاکارانه حرف می زنم.

But not everyone benefits like we do.: ولی اونقدری که به نفع ماست، به نفع هیشکی نیست.

I still think we’ve got to stand up for what’s right: من هنوز فکر می کنم ما باید از اون چیزی که درسته و حق هست حمایت کنیم.

 

فعالیت D: به سوال ها پاسخ بدین:

1. چرا Craig فکر می کنه که Eva داره ریاکارانه حرف می زنه؟

2. Eva به کدوم یک از مزایای جهانی سازی داره اشاره می کنه؟

3. چرا Eva فکر می کنه تظاهرکننده ها منظوری از این کار (تظاهر بر علیه جهانی سازی) دارن؟

 

بحث: برطبق تعاریف دیکشنری صفحه ی 110، کدامیک از موارد زیر مثال های جهانی سازی نیستند؟ توضیح بدین.

 

Host (فعل): میزبانی مراسمی رو به عهده گرفتن

Festival: جشن

Flamenco: رقص تند کولیهای اسپانیا، رقص فلامنکو

Featuring: با حضور، با شرکت

Traditional Spanish gypsy style: سبک رقص کولیهای اسپانیایی

Gypsy: کولی

International meeting: همایش بین المللی

Participants: شرکت کنندگان

Communicate: ارتباط برقرار کردن

Apparel: پوشاک

News conference: کنفرانس خبری

Poverty wage: دستمزدهای بسیار پایین (در سطح فقرا)

Charge: اتهام

Fishing ships: کشتی های ماهیگیری

Violate: تخطی کردن

Fishing within the 200-mile limit: ماهیگیری در یک محدوده ی 200-مایلی

Claim: ادعا کردن، مطالبه کردن

Unemployed: بیکار

Communications workers: کارگران مخابرات

Complain: شکوه و شکایت کردن، گلگی کردن

Lower-paid workers: کارگرانی که دستمزد پایین تری می گیرند

Eliminate: حذف کردن، برداشتن

Barrier: مانع، سد

Permit: مجوز دادن، اجازه دادن

Tax: مالیات

Sales of products: فروش های محصولات

 

صفحه 112:

Describe the foreign impacts of the foreign imports: تاثیرات خارجیِ واردات خارجی رو شرح بدید.

Opinion: نظر

Notice: متوجه چیزی شدن

Use: کاربرد، نحوه ی استفاده یا استعمال

Phrasal verbs: افعال عبارتی، افعال دو کلمه ای (سه کلمه ای)

Come across: به ... برخوردن

Try a shirt on: یه پیراهن تنت کن

Check those new CDs out: اون سی دی ها رو نیگا (ببین)

Try some new product out: یک محصول جدید رو امتحان کن

Turn my television on: تلویزیونمو روشن می کنم

to give them up: بی خیال اون ها بشن (بی خیال دیدن اون سبک فیلم ها بشن)

to talk them into: اون ها رو به انجام .... ]وادار کنم، ترغیب کنم، متقاعد کنم، ...[

you can take up karate: تو می تونی رشته ی کاراته رو انتخاب کنی برای شروع

you can always count on: همیشه می تونی روو .... حساب کنی

you can try it out almost anywhere now: الان دیگه می تونی (کاراوکه) رو هرجایی امتحان کنی

 

local: محلی

Electronics store: مغازه ی وسایل الکترونیکی

You can be it’s imported: دیگه می تونی کاملا مطمئن باشی (شرط ببندی) که وارداتیه (وارد شده)

They see all this as a threat to out culture: اون ها این موضوع رو به چشم یک تهدید برای فرهنگ مون می بینن

Value (فعل): ارزش قائل شدن برای چیزی، قدر چیزی رو دونستن

Traditions: سنت ها

I’m concerned about the influence of Hollywood movies on my children: من نگران تاثیر فیلم های هالیوودی روی بچه هام هستم

I really don’t care for the values they teach: من واقعا به ارزش هایی که این فیلم ها یاد می دن اهمیتی نمی دم

But my kids are crazy about those films: اما بچه هام دیوونه ی این فیلم هان (خیلی دوس دارن این فیلم هارو)

If I were to ask my kids to give them up: اگر قرار می بود از بچه هام بخوام بی خیال این فیلم ها بشن

 

If I were to = if I were supposed to

 

I’ve been trying to talk them into watching other things, but it’s a bit of a losing battle, I’m afraid: یک مدتیه سعی می کنم وادارشون کنم دست از دیدن این فیلم ها بردارن، اما انگاری به هیچ نتیجه ای نمی رسم

 

 

fight a losing battle


to try hard but fail.
For years it seems we have been fighting a losing battle against poverty and hunger.
In an old house, you're always fighting a losing battle with dust and dirt.
Usage notes: sometimes used without fight:
Many teachers feel they are in a losing battle for learning and order.

 

All the foreign things that we take for granted: همه ی چیزهای خارجی که اصلا به چشم نمیان (یعنی انقدر دور و اطرافمون از این جور چیزها هست که اصلا دیگه یادمون رفته این چیزها رو کشورهای دیگه تولید کردن یا از کشورهای دیگه اومده توو کشورمون مثل همه ی اجناس چینی که می بینیم و دیگه عادی شده برامون)

 

Martial arts: هنرهای رزمی

Tae kwon do: تکواندو

Capoeira: کاپویرا (یک نوع ورزش رزمی)

 

When it comes to food, …: وقتی صحبت از غذا میشه، ... /// وقتی حرف از غذا به میون میاد، ...

A generation ago: یک نسل قبل

Karaoke: خوندن با آهنگی که صدای خوانندش قطع شده و شعر اون آهنگ روی صفحه ی تلویزیون بیت به بیت میاد که ما بخونیم

Sophisticated: پیچیده

They were in my parents’ time: این جور چیزها زمان پدر مادرای ما بوده

 

بحث B: آیا هیچکدوم از نظرات موجود در بخش Grammar Snapshot ممکنه توی کشور شما شنیده شن؟ توضیح بدین.

 

گرامر: جداپذیری افعال عبارتی متعدی (افعالی که نیاز به مفهول دارند: transitive)

 

Organization Chart

 

 

که در این گرامر فقط مثال هایی از افعال عبارتی متعدی جداپذیر و جدایی ناپذیر اومده و افعال عبارتی لازم بحث نشده.

 

1. افعال عبارتی جدا پذیر

نکته: هر فعل عبارتی (phrasal verb) دارای دو قسمت هست: فعل + جزء فعلی (verb + particle)

نکته: در انگلیسی ما دو نوع مفعول داریم: الف) مفعول مستقیم (direct object) 2. مفعول غیرمستقیم (indirect obj)

 

یک مفعول مستقیم (اسم) عموما می تونه قبل یا بعد از جز فعلی (particle) بیاد:

Let’s check out those new CDs.: بیا اون سی دی های جدیدو نیگا کنیم.

Let’s check those new CDs out.: بیا اون سی دی های جدیدو نیگا کنیم.

 

Check: فعل اصلی

Out: جزء فعلی

those new CDs: مفعول مستقیم

 

توجه: اما اگه مفعول مستقیم مثل مثال بالا اسم نباشه و ضمیر (pronoun) باشه، اینجا ضمیر فقط قبل از particle میاد.

Let’s check them out.: بیا اون ها رو ببینیم.

 

دیگه check out them نداریم چون them اینجا مفعول مستقیم (ضمیر) هست و فقط باید بین فعل و جزء فعلی (particle) آورده بشه و نه بعد از اون.

 

بعضی از افعال جداپذیر همیشه باید جدا بشن یعنی دیگه دو حالت نداریم. همواره جدا می شن و بینشون یک مفعول مستقیم (اسم یا ضمیر) میاد.

I’ve been trying to talk my kids into watching other things: یه مدتیه سعی می کنم بچه هامو وادار کنم بیخیال این فیلما بشن.

 

یعنی دیگه نمی تونیم بگیم talk into my kids اصلا جور در نمیاد.

 

2. افعال عبارتی جدایی ناپذیر

در این نوع از افعال که باز هم متعدی هستند یعنی حتما نیاز به مفعول دارن، مفعول همیشه باید در انتها بیاد و دیگه نمی تونه بین فعل و جزء فعلی بیاد.

Those kinds of companies cater to younger customers: اون شرکت ها به مشتریهای جوونتر خدمات میدن

 

 

صفحه 113:

فعالیت D: با استفاده از فرمی از افعال عبارتی و استفاده از ضمیر it یا them جملات زیر رو کامل کنید.

Minority: اقلیت

Majority: اکثریت

Population: جمعیت

Visible: قابل رویت

Advertisements: تبلیغات

Tai chi: تایچی (یک نوع ورزش رزمی)

Tariff: تعرفه

Tremendous: زیاد، شگرف، چشمگیر، قابل توجه

Exclusively: بطور انحصاری

Marketing technique: تکنیک های بازاریابی

Hand out: پخش کردن، توزیع کردن

Fair: نمایشگاه

Clothes and accessories: پوشاک و لوازم جانبی

 

بحث: آیا شما با هر کدوم از عبارات مربوط به تاثیر فرهنگی آینده ی جهانی سازی موافق هستید؟ توضیح بدید.

 

… will lead to …: .... به .... می انجامد/منتهی می شود

Thanks to …, people around the world …: به دلیل/در نتیجه ی ....، مردم سراسر جهان ...

Imitate: تقلید کردن

Ads: تبلیغات (کوتاه شده ی کلمه ی advertisements)


 

صفحه 114

React to news about global issues: به اخبار مربوط به مسائل جهانی واکنش نشان دهید

Donate: اهدا کردن (به عنوان خیریه)

Hunger: گرسنگی

Relief: آسودگی از چیزی

 

To react positively: برای اینکه به گونه ای مثبت واکنش نشان دهید

Can you believe how much money was donated for hunger relief?: باورت میشه چقدر پول برای رهایی از گرسنگی اهدا شده؟

It really makes you feel good, doesn’t it?: واقعا حس خوبی بهت میده، مگه نه؟

I guess it just goes to show you what people can do when they put their minds to it: حدس می زنم این کار نشون میده که مردم چه کارهایی می تونن بکن وقتی تمام توجهشون رو روی یه کاری متمرکز می کنن

 

put your mind to it


put (your) mind to it
to put all your attention and effort into doing something.
If you put your mind to it, you could have the job finished in an afternoon.

 

To react negatively: برای اینکه به گونه ای منفی واکنش نشان دهید

Can you believe that no one’s doing anything about global warming?: باورت میشه هیشکی هیچ کاری برا (مساله ی) گرم شدن جهانی نمی کنه؟

It’s really mind-boggling, isn’t it?: واقعا گیج کننده هست، مگه نه؟

Yeah, you’d think in this day and age they could come up with a way to slow it down: آره، آدم فکر می کنه تو این دوره زمونه اون ها باید می تونستن یه راهی برای کند کردن این پدیده پیدا کنن.

 

Appalling: ترسناک، مخوف

Helpless: درمانده، بیچاره

Heartwarming: دلگرم کننده

Teary-eyed: چشمای آدمو اشکبار می کنه

 

Lay off: تعلیق کارگر، اخراج کردن

Put up with: با چیزی، کسی یا شرایطی سر کردن

Run out of: چیزی تموم کردن

Go without: بدون داشتن چیزی سر کردن

Wipe out: محو کردن/شدن // از بین رفتن/بردن

Come up with: ایده ای به ذهن آدم برسه

Come down with: آدم به بیماری دچار بشه

Carry out: انجام دادن کاری، کاری رو به انجام رسوندن

Bring about: مسبب رخ دادن چیزی شدن، باعث انجام کاری شدن

 

صفحه 115:

UN: United Nations: سازمان ملل (متحد)

Assist: کمک کردن، یاری رساندن

Local hospitals: بیمارستان های محلی

Battle: مبارزه، نبرد، جنگ

Acute: شدید، حاد

Malnutrition: سوء تغذیه

Carry through: کاری رو با ایستادگی تا آخر به انجام رسوندن

Operations: عملیات

Proper food: غذای مناسب

Sanitary conditions: شرایط بهداشتی

Hardship: سختی، دشواری

Put on with: سر کردن، تحمل شرایطی

Extreme poverty: فقر شدید

Ongoing: دائمی

Drought: خشکسالی

Increasing number of people: تعداد فزاینده ای از مردم /// تعداد در حال افزایشی از مردم

Lay away: کنار گذاشته شدند

Factory closings: بسته شدن کارخانه ها

Isolated: منزوی، تنها

Run away of: تموم کردن چیزی

Staples: کالاهای عمده و اساسی (مورد نیاز خانوارها)

Feed: خوراندن غذا به کسی، خوراک دادن

Ration: جیره ی غذایی

Drug discovery plan: طرح کشف دارو

Tap: استفاده کردن از

Off the coast of Africa: کمی دورتر از ساحل آفریقا

Led by: شکل گذشته ی lead by: که توسط .... رهبری شد/هدایت شد

Negotiate: مذاکره کردن

Agreement: قرارداد

Government officials: مسئولیت دولتی

Through: از طریق

Biodiversity: تنوع زیستی

Healing methods: متدهای درمانی

Heal: شفا پیدا کردن، بهبود یافتن

From a scientific point of view: از یک دیدگاه علمی

Numerous: متعدد

Illness: بیماری

Malaria: مالاریا

Common cold: سرماخوردگی معمولی، زکام

Confident: مطمئن بودن

Economic growth: رشد اقتصادی

 

Authorities: مسئولین ذیصلاح

Outbreak: شیوع بیماری یا یک فاجعه

Mosquito: پشه

Eradication: نابودسازی

Campaign: گروهی از افراد که در کنار هم هدف خاصی رو دنبال می کنن

Restrict: محدودسازی

Leader: رهبر

Gather: گرد هم آمدن، دور هم جمع شدن

Stamp out: از ریشه برکندن، از بین بردن، محو کردن

Decade: دهه

Century: قرن

Millennium: هزاره

Fought: شکل گذشته ی فعل fight به معنی مبارزه کردن با بیماری یا هر چیز دیگه ای

Threat: تهدید

Species: گونه های

Wipe out: محو شدن، نابود شدن

Temperature: دما

Greenhouse: گلخانه ای

Emissions: بازتاب ها، تابشها، انتشار امواج یا نور، تشعشع امواج

Conservation: حفاظت، نگهداری، حفاظت از منابع طبیعی

Conversation: مکالمه، دیالوگ

Biologist: بیولوژیست، زیست شناس

Smog: این ترکیب دوکلمه ی fog و smoke هست: یعنی مه و دود، هوای آلوده به بخار و مه (مثل تهران)

A vast blanket of pollution stretching out across South Asia: توده ی وسیعی از آلودگی که در سرتاسر آسیای جنوبی کشیده شده

Modify: تغییر دادن

Pattern: الگو

Put … at risk: .... رو به خطر انداختن

Famine: قطحی

Refugee camps: کمپ های پناهندگان

Catastrophic: فاجعه بار، فاجعه آمیز

Adequate food: غذای کافی

It is filling ….. to capacity: داره ظرفیت ... رو تکمیل می کنه

 

بحث: بنظر شما برای مرتفع کردن مشکلات جهانی زیرین چه کارهای میشه انجام داد؟ اگر می تونید از افعال عبارتی (دو کلمه ای/سه کلمه ای) استفاده کنید.

Hunger: گرسنگی

Poverty: گرسنگی

Pollution: آلودگی

Illiteracy: بی سوادی

War: جنگ

Disease: بیماری

Destruction of rain forests: نابودسازی جنگل های بارانی

Global warming: گرم شدن جهانی

 

صفحه 116:

Discuss the economic impact of globalization: تاثیر اقتصادی جهانی سازی را بحث کنید

فعالیت A: آیا مردم کشور شما معمولا از جهانی سازی طرفداری می کنند یا رویکردی انتقادگونه نسبت به آن دارند؟ چرا اینگونه است؟

فعالیت B: نوشته ی زیرین را که در ارتباط با جهانی سازی اقتصادی است بخوانید. با کدام دیدگاه موافق هستید؟

pros and cons: مزایا و معایب

transform: تبدیل کردن

Free-flowing global market: بازار جهانی با جریان-آزاد

Chief proponent: طرفدار اصلی

Reduce: کاهش دادن

Cite: اشاره کردن

Prosperity: کامیابی، موفقیت

Life expectancy: امید به زندگی

Integration: یکپارچه سازی

Three billion: سه میلیارد

Average rate: نرخ متوسط

Five percent: پنج درصد

Advocate: طرفدار، وکیل، حامی، طرفدار

Opportunity: فرصت

Home-based businesses: کسب و کارهای خانه-محور (که در خانه انجام می شود)

Cashew: درخت بلارد

Open-air markets: بازارهای برپا شده در فضای آزاد

Via: از طریق

Critic: منتقد

Widen: عریض تر کردن

Gap: شکاف بین دو چیز، فاصله

Sponsor: حامی مالی

Commission: کمیسیون

Social dimensions: ابعاد اجتماعی

To benefit from: بهره بردن از ...

Literate: باسواد /// illiterate: بی سواد

Literacy: باسوادی /// illiteracy: بی سوادی

Unskilled workers: کارگران بی مهارت

Indigenous people: افراد بومی

Furthermore: بنابراین

Ultimately: در نهایت

Threaten: تهدید کردن

Emerging businesses: کسب و کارهای نوظهور

Artisan: صنعتگر

Currently: در حال حاضر

Import: وارد کردن /// export: صادر کردن

Stiff competition: رقابت سخت

It could put them out of business: که ممکنه اون ها رو از کار بی کار کنه

Large-scale manufacturers: تولید کنندگان (در) مقیاس-بزرگ

Superstore: ابرمغازه ای که توش همه چیز پیدا میشه

Crowd out: کسی یا چیزی رو مجبور به ترک محلی کردن

Advances in technology: پیشرفت هایی در تکنولوژی

Combined with: ترکیب شده با، بهمراه

Opposing views: دیدگاه های مغایر هم

Enthusiastic: مشتاق

Availability: در دسترس بودن، دسترس پذیری

Beneficial: سودمند

 

صفحه 117

Standard of living: استاندارد زندگی

Investment money: پول سرمایه گذاری

Employment rate: نرخ استخدام

Unemployment rate: نرخ بیکاری

Income: درآمد

Wage: دستمزد

Salary: حقوق

Pension: حقوق بازنشستگی

Imports: واردات

Exports: صادرات

Adequate: کافی /// inadequate: ناکافی

Flow: جریان

Reliable: قابل اطمینان

Affordable: (از نظر مالی) قابل پرداخت

 

صفحه 118

I’m willing to learn: من تمایل به یادگیری دارم

Accent: لهجه

Dominate: روی کسی یا چیزی ]غلبه/اشراف/تسلط[ داشتن

Maximize: بیشینه کردن /// minimize: کمینه کردن

Neutralize: خنثی کردن // اینکه نزاری چیزی تاثیری بخواد از خودش داشته باشه

Surpass: عدول کردن، تجاوز کردن، بهتر بودن از چیزی، ...

Utilize: به کار بردن، استعمال کردن

 

صفحه 119

Enroll: ثبت نام کردن

Intensive: (سیستم) متمرکز، فشرده

Point out: اشاره به موضوعی کردن

Subtitle: زیرنویس

Custom: آداب و رسوم

Reflection: انعکاس